چه رنج ها که به پیشانی تو دیده نشد

چه رنج ها که به پیشانی تو دیده نشد

[ مهدی رسولی ]
چه رنج ها که به پیشانی تو دیده نشد 
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد 
عمه جانم 
چه بغض ها که گلوی تو را فشرد 
ولی صدای گریه ی تو لحظه ای شنیده نشد 
قهرمان عمه ام 
خانوم 
به استواری لحن تو در حماسه قسم 
به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد 
قسم به صبر ، به داغی که تازه است هنوز 
دلی صبورتر از زینب آفریده نشد

نظرات