چه بگویم

چه بگویم

[ حسین ستوده ]
چه بگویم که کم شود مشکل
چه گذارم به روی زخم دل
نرود از مقابل زینب
خنجر کند و پنجۀ قاتل
****
خودم دیدم روی گردنت می‌زد
دلش پر بود چکمه رو تنت می‌زد
****
برو اما قرار زینب باش
شاه دل روزگار زینب باش
بیا داداش من هرکجا رفتم
سر بازار کنار زینب باش

برو اما جان من یه جور برگرد
برو اما زودتر از تنور برگرد
دیدی آخر سایمو همه دیدن
****
به زمین نیزۀ تو چسبیده
سر تو روی نیزه چرخیده
یکی از بین کاروان گم شد
تو بیابون رقیه ترسیده

اما از اشک دنبالش اگه باشه
دل آشوبی بیشتر واسه موهاشه

نظرات