چنان‌ گیسو‌ رها‌ هستم

چنان‌ گیسو‌ رها‌ هستم

[ مهدی اکبری ]
چنان گیسو رها هستم
غریبا آشنا هستم
نمی‌دونم کجا بودم
نمی‌دونم کجا هستم

نشستم روبه‌روی تو
شدم بسته به موی تو
به روی من نیاوردی 
که تنها یک گدا هستم

اونقده خوبی
که باورم شده یه روز برات می‌میرم 
چقدر بزرگی
اجازه دادی پرِ شالتو بگیرم
واسه‌ات بمیرم

تـو این زمونه
به هیچ‌کسی غیر خودت تکیه نکردم
ببخش عزیزم 
هنوز برات یک دلِ سیر گریه نکردم
دورت بگردم

حسین من، ای مهربون من
(حسین من، دردت به جون من)۲

نه کلب باوفا هستم 
نه اهل کربلا هستم
نه مشتاقم به این دنیا 
نه از عالم جدا هستم

کمک از مرد می‌خواهم 
طبیبا درد می‌خواهم 
نه دنبال دوا هستم 
نه دنبال شفا هستم

تو زندگیمی
زنده باشم بدون تو، خدا نیاره
حرم که رفتم
گفتم هنوز دنیا قشنگیاشو داره
برم دوباره

دلت یه دریاست
فدات بشم که تو دل همه نشستی
تو مهربونی
زخم سر حُرو مگه خودت نبستی
حسین کی هستی؟

حسین من، ای مهربون من
(حسین من، دردت به جون من)۲

یا اباعبدالله آقای من...

نظرات