چرا هوا زمستونیه
83280
1237
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: زمینه
- موضوع: فاطمیه
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1390
چرا هوا زمستونیه
دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزمه
مادر کجایی
هوای کوچمون مه شده
گلای باغچمون له شده
حیاطمون پر از مردمه
مادر کجایی
از آتیش در شعله ور
هنوز داره زبونه میاد
داریم می میریم از دلهره
صدای تازیونه میاد
نکنه بوی آتیش از، چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش، کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
دیگه نفس نداره ولی
بیا بازم بگو یا علی
پا شو تا پرپر نشد تنت
بریم تو خونه
بذار بگن علی بی کسه
کسی به دادش نمی رسه
تو رو خدا تا نکشتنت
بریم تو خونه
مادر ببین اشک زینب و
ببین که بی قراره علی
نذار ببینند تو کوچه ها
شکسته ذوالفقار علی
دیگه چشای مادرم، منو نمی بینه ای خدا
آخه بابامو می برن، تمومه مدینه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
میخِ درِ، که داغ هنوز
پای دلت، بساز و بسوز
می کشی مرهمِ خاک و خون
به زخم پهلوت
خاکها با خون تو گل شدند
همه مدینه قاتل شدند
غلافِ سرد شمشیرشون
شکسته بازوت
بیا کمک زینبم بیا
یه پارچه روی زخماش بذار
آتیش چه کرده با چادرش
برو براش یه چادر بیار
حال دل بابامونو، کسی نمی دونه ای خدا
بعید دیگه مادرم، برسه به خونه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
نکنه بوی آتیش از، چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش، کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزمه
مادر کجایی
هوای کوچمون مه شده
گلای باغچمون له شده
حیاطمون پر از مردمه
مادر کجایی
از آتیش در شعله ور
هنوز داره زبونه میاد
داریم می میریم از دلهره
صدای تازیونه میاد
نکنه بوی آتیش از، چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش، کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
دیگه نفس نداره ولی
بیا بازم بگو یا علی
پا شو تا پرپر نشد تنت
بریم تو خونه
بذار بگن علی بی کسه
کسی به دادش نمی رسه
تو رو خدا تا نکشتنت
بریم تو خونه
مادر ببین اشک زینب و
ببین که بی قراره علی
نذار ببینند تو کوچه ها
شکسته ذوالفقار علی
دیگه چشای مادرم، منو نمی بینه ای خدا
آخه بابامو می برن، تمومه مدینه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
میخِ درِ، که داغ هنوز
پای دلت، بساز و بسوز
می کشی مرهمِ خاک و خون
به زخم پهلوت
خاکها با خون تو گل شدند
همه مدینه قاتل شدند
غلافِ سرد شمشیرشون
شکسته بازوت
بیا کمک زینبم بیا
یه پارچه روی زخماش بذار
آتیش چه کرده با چادرش
برو براش یه چادر بیار
حال دل بابامونو، کسی نمی دونه ای خدا
بعید دیگه مادرم، برسه به خونه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
نکنه بوی آتیش از، چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش، کار میخ در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار، ای بارون
نظرات
نظری وجود ندارد !