پسر مرجانه تو امیری مثلا پس چرا میلرزی؟ من اسیرم یا تو؟ پسر مرجانه پس چرا ترسیدی؟ یه سوال ساده، من اسیرم یا تو؟ نیاز به معرفی نیست ولی زینبم دختر مرتضی علی زینبم دخترِ شاهِ لافتی، زینبم قهرمانِ کربلا پدرم بود که خورد از قدمش کعبه طواف کرد دورِ سرِ او مسجد الحرام طواف کسر شأن است که با همچو تویی حرف زنم تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف قاهر العدو، والیَ الولی من زینبم و دخترِ مرتضی علی **** پسرِ مرجانه نسل ما را دیدی از دلِ گهواره همگی عباساند پسرِ مرجانه این برایت کافیست؟ که تو را باید از مادرت بشناسند نیاز به معرفی نیست ولی این منم زینبِ زهرا و علی خالقِ مکتبِ عاشورایم وارثِ مکتبِ زهرا و علی چند وقت است چنان غصب شده دنیا که ابن مرجانه تو فریادِ مرا میشنوی با نسیمِ خشمم کوفه جهنم شده است تازه مانده طوفانم در کاخِ اُمَوی قاهر العدو، والیَ الولی من زینبم و دخترِ مرتضی علی **** پسرِ معاویه رنگ و رویت رفته نکند آمده باز جنگ صفین یادت؟ دختر کرّارم، دخترِ مردی که در مصافش مُردند، تکتکِ اجدادت نیاز به معرفی نیست ولی زینبم دخترِ خیبرشکنم وارث حسادتِ هند تو و وارث شجاعتِ حمزه منم نوهی هندِ جگرخوار نمیفهمی تو تا مطهّر نشدی در گذرِ عشق مرو جگر حمزه اگر داشت کسی شیر شود جگرِ شیر نداری سفرِ عشق مرو قاهر العدو، والیَ الولی من زینبم و دخترِ مرتضی علی
عالی