پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیرالحسن لقب بدهید مرا ز قوم بنی سامره نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب سر به راه شدم مسافر سفره سر من رای شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجف بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام باد نفس گر که نیست پای شما مباد سر به تنم گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعه بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکهی قم مرا پناه بده ای امام یازدهم چشم تو یک نگاه کرد در ازل ما را بس است تا به قیامت همان نگاه