وقتی که دلتنگ و غمگینم

وقتی که دلتنگ و غمگینم

[ جواد مقدم ]
وقتی که دلتنگ و غمگینم 
عکس حَرمتو می‌بینم
اشکم می‌چکه روی گونم 
از تَه وجودم می‌خونم 

کربلا برای دیدنت چشم انتظارم
همه لحظه لحظه‌ها رو می‌شمارم 

به‌خدا خسته شدم از این جدایی
کِی میشه سر رو شش‌گوشت بذارم 

حسین وای...

وقتی از زمونه سیر میشم 
می‌بینم دارم زود پیر میشم
دلخون دلخون دلخونم 
از تَه وجودم می‌خونم
 
کربلا دردمو می‌دونی 
پیر شدم اول جوونیم
کربلا بگو آخه تا کِی 
از غمت منو می‌سوزونی

کربلا ببین گرفتارم 
از خودم خیلی گله دارم 
کربلا از این بی‌قرارم
حُرمت آقام رو ندارم  

حسین وای...

وقتی دَم مُحرّم میشه
دلم دلتنگ حرم میشه
بازم تو خیالش می‌مونم 
از تَه وجودم می‌خونم

کرب‌و‌بلا ای کاش من مسافرت بودم 
مُحرّمی کاش میشد که زائرت بودم 
مسافرت بودم 

ذکر حسین این شب‌ها شده گناهم‌گم 
از حرم اربابم نگید که دلتنگم
 
وقتی کاروان برپا میشه
راهیِ کربلا میشه 
یک لحظه آروم نمی‌مونم 
از تَه وجودم می‌خونم 

کربلا به کی بگم این دردم
خواب می‌بینم من هر دَم 
دورِ شش‌گوشه می‌گردم

به‌خدا شدم خسته 
دیگه دلتنگی بسّه 
برا گنبد و گلدسته

ابی‌عبدلله، شاه ثارلله...

نظرات