هنوز دلنگرانم از آن دوشنبه به بعد هنوز آه نهانم از آن دوشنبه به بعد مرا شکسته در این خانه خندههای زنم کسی نبود که حرفی مگو به او بزنم مدینه سَبّ علی می کند مقابل من رفیق نان و نمک ، طعنه میزند به حسن به آن دلی که شکسته است دست رد زدهاند چهل نفر به غرور حسن لگد زدهاند بگو که خوردم از اینها شکست سنگینی زده است مادر من را چه دست سنگینی غریب ماندنِ بابایم از سرم افتاد دری که سوخت فقط روی مادرم افتاد دعای مادر خود را شنیدم ای مردم قنوت دست وَرَم کرده دیدم ای مردم به خانه، حوریه را دست بر کمر دیدم لباس پارهی او را به میخ در دیدم اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن به کوچه دست مادر را کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن زنی دنبال مظلومی دویدن شنیدن کی بود مانند دیدن در یک خانه را آتش کشیدن شنیدن کی بود مانند دیدن ز لبها لختههای خون چکیدن شنیدن کی بود مانند دیدن به پیش چشم خواهر سر بریدن شنیدن کی بود مانند دیدن