هزار و خورده‌ای ساله

هزار و خورده‌ای ساله

[ وحید شکری ]
هزار و خورده‌ای ساله
علی بشر بود یا نه، تو ذهنا سواله

علی با اینکه خدا نیست
ولی شبیه خدا یکیه دو تا نیست

تا بر طرف شه تردیدم
از صفات حق‌تعالی اینو فهمیدم

که خدا خودش میگه که من علی هستم
این علیه که میگه خدا نخونیدم

علی اوصافش همه رو به شک انداخت
وقتی که رو کعبه تا همیشه تَرَک انداخت

دشمن حیدر کسی نمی‌شه ساده
اولین شرطش اینه که باشی حرومزاده

علی مولا علی مولا... 
****
چه گرد و خاکی به پا شد
تا پای مولا علی به معرکه وا شد

علی ابهت محضه
علی میگم دومی، تو گور می‌لرزه

سردار صف شکن حیدر
تنها یک نمونه از شجاعتش خیبر

بشنون خلیفه‌های جعلیِ ترسو
تو اُحُد کجا بودید کنار پیغمبر

دشمنِ حیدر به خدا که گمراهه
همیشه تو جنگا صحبت اسداللهِ

علی وقتی که تو دل خطر میره
اون طرف رو کوها دومیه که در میره

نظرات