
هر کسی حال و روزتو بدونه گریه میکنه مرد همونه که برات زنونه گریه میکنه یه سال و نیمه زینبت شبونه گریه میکنه تا میبینه لباستو تو خونه گریه میکنه (هر دفعه که دلم برات میگیره حسین میشینم و نگاه به این لباس میکنم یه سال و نیمه واسهی لب خشک تو خواب میبینم به شمر التماس میکنم) ٢ هیچکسی اندازهی من باهات خاطره نداشت هیچکی به اندازهی تو برام دلهره نداشت طاقت کهنه خنجر و رگ حنجره نداشت صدام میزدم ولی صدات جوهره نداشت به جای مادر روضه برات خوندمو لالایی واسهی بچّههات خوندمو نیزه گرفته بود راه حلق تو حرفتو از اشاره چشات خوندمو نشد به جای مادرم برا تو مادری کنم حسینِ من نذاشت شمر، برا تو خواهری کنم تو رفتی و مسیر من به کوچههای شام خورد زینب تو چقدر حرف تو مجلس حرام خورد * * * * همش غمت روی دل شکستمه ببین که پیرهنت هنوز تو دستمه نشد به پیکر تو سایهبون بدم نمیتونم منم تو سایه جون بدم منو میکُشه یاد پیکرت منو میکُشه داغ حنجرت منو میکُشه خشکی لبت منو میکُشه جسم بیسرت یه سال و نیمه کار خواهر تو گریهست یه سال و نیمه فکر حنجر بریدهام یادم نمیره دیدمت میون گودال یادم نمیره نیزه از تنت کشیدهام مظلوم حسین ...