
ای سِرِّ زمین یا اباعبدالله ای نور مسیح یا اباعبدالله هرچند به درد تو نخوردیم اما، مارا بپذیر یا اباعبدالله چیکار کنم به چشم تو بیام چیکار کنم نگاهتو میخوام کارم گیره یهکاری کن برام مگه بی دست و پا تر از من بی دست و پا داریم خداییش چندتا مثل من غلام رو سیاه داری مگه من چندتا امام حسین دارم که میتونم دردِ دل براش کنم مگه من چنتا امام حسین دارم که میتونم اینجوری صداش کنم زندگیم امام حسین ای سند بندگیم امام حسین خدا میدونه دوست دارم از اول بچگیم امام حسین خادم اهل بیت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربزرگ خانهی ما که خداوند رحمتش بکند پیرزن سالهای آخر عمر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطر داشت مبتلا بود به فراموشی یکی از روزها به او گفتم ای که خو کردهای به بیماری نامهای ائمه خود را این اواخر به خاطرت داری گفتم اول درست گفت علی پاسخ دومین امام حسن سومی را نگفته گفت حسین آنکه در کربلا نداشت کفن گفتمش چهارمین و گفتمش پنجمین و گفتمش ششمین و ساکت شد گفت مادر ببخش یادم نیست تا همینجاش یاد من مانده مشکل از دین و اعتقادم نیست گفتمش آمدیمو ازتو کسی اینسوالاترا شفاحی کرد دور از جان تو ملک در قبر بپرسد چکار خواهی کرد حرفهایم مزاح بود اما اشک او روی گونهاش افتاد گفت من رفته است از یادم او که منرا نمیبرد از یاد مگه یادش میره، سینه زن این خونه بودم مگه یادش میره، مُحَرَّما دیوونه بودم مگه یادش میره، گریه کنه تو روضه بودم (حسین واای، حسین واای...) ایکاش تورا به دشت غربت نکشند لب تشنه پس از دعوت و بیعت نکشند لب تشنه اگر کشند، تنها و غریب ایکاش تورا به قصد غربت نکشند با نیّت زدند من بمیرم همگی با قصد غربت زدند آه زدند، حسینو غربةً اليالله زدند ****** این جسم که مجروحترین پامال است نزدیک سه ساعت است که در گودال است آه بمیره مادرت، به التماس افتاده خواهرت دارند میزنند تورا پیرمردها از دستشان بگیر عصا را بلند شو با جسم چاک چاک نکش پنجه روی خاک (یا حسین...)