نفس بکش حتی برای یک لحظه بودن تو واسم آرامش محضه نمیبَرم از یاد نگاه آخر رو حق بده نشناسم پیکر بیسر رو تمومه حسین، روبرومه حسین خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟ از سرشون زیاد بودی کَمت کردن کَمت کردن چی اومد سرت سرتو بُرید رو چادر مادرت چه بد میزنه عمّه رو بهجای من لگد میزنه بمیره مادرت تعارفی چرا شده بریدن سرت؟ عجب بساطیه انگاری اعضای تن تو صلواتیه خواهرت به نفسنفس افتاد خیمه دست شمر و شبث افتاد نفس بکِش مادرت پس افتاد ای وای من مقتل میگه از مادر آب خواستی نتونستی روی پاهات وایسی آقا بردن پیرهنت رو راستی ای وای من خیمه نفرست اسب بیصاحب رو رأسِ تو میرود بالای نیزهها من زار میزنم پایین نیزهها آه ای ستارهی دنبالهدارِ من زخمیترین سرِ نیزهسوارِ من همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه همونی که ازم پدرم رو گرفت با یه عدّه حرومی دور حرم رو گرفت تو نبودی به زور معجرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت غوغا غوغا، غوغا شد سرِ بردنِ عبا دعوا شدن کربوبلا غوغا غوغا غوغا غوغا غوغا صدای نالهی زهرا زهرا زهرا زهرا زهرا مادر مادر مادر مادر مادر مادر بُنیَّ بُنیَّ بُنیَّ بُنیَّ حسین وای... هرشب باید مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم بیسر و بیسامونت شم کاشکی یه شب کربوبلا مهمونت شم بزرگترین سرمایه با حرمش همسایه بهش میگن آقای اباعبدالله ولم کنه بیچارم همش میگم با یارم که من تو رو دوست دارم اباعبدالله آقای عزیز ما آقای اباعبدالله ما دوستت داریم، ما دوستت داریم بیچارم نکن درمون دردم بد تا نکردم تا حالا با تو دورت بگردم پای تو تا قیامت میمونم لیلی مجنونم ای بند جونم تا روز محشر میخونم حسین آقا جان، حسین آقا جان... آبروی دو عالم آبروی دو عالم شال روضشو میبنده کمرش میگه اینو کربلا خریدمش اولین باری که قسمتم شده به ضریح قدیمیه کشیدمش به سرش یاد رفیقایی که پای هم سینهزدن افتاده اون رفیقی که عَلمکِش بوده کربلا ندیده و جون داده رو میزنم به تو یا ایّها العزیز آقا مسیحیه باز آورده مریض مُرده روی سرش، آب حیات بریز تو همونی که به من بها دادی به پات افتادم و کربلا دادی تو همونی که دَم میدون مَشک مادر مریضمو شفا دادی نشد آقا که یه بار رو بزنم روی نوکرت رو بندازی زمین حاجتمو دونهدونه بهم دادی پای نذر سفره اُمّ بنین جون بهم دوباره داد بوی یاس حرم تو گوشمه صدا، یا عباس حرم آرزومه بشم من عکاس حرم زیرو رو کرد منو کربلای تو یادمه یه بار پایین پای تو یه دهاتی رو دیدم گریه میکرد یه کفن خریده بود برای تو گریه میکرد با تو دردودل میکرد با همون لحن دهاتیوارش میگفت آقا شنیدم بیکفنی داد میزد کفن نمیاد به کارت؟ این پیرمرد کجا اون پیرمرد کجا؟ که با خنده اومد در بین قتلگاه پاشو هِی میکوبید میزد به تو عصا