میثم مطیعی

نشسته انگار مولا هنوز رو منبر

967
26
نشسته انگار مولا هنوز رو منبر
یه عده خیره موندن به چشم حیدر

هی زیر لب پر از نفرینن اما خیلی آقام دل‌رحمه
می‌گن با کینه که این حیدر، چقد می‌فهمه

بازم تو خطبه‌ یاد عمار افتاد
شکسته بغضشو میون فریاد، بمیرم واسش

شده تموم حرف آقا گریه
که میزنه به صورتش با گریه، بمیرم واسش

علی داره کم کم رو به قبله میشه
میون تب میسوزه دلش آتیشه

شما روح شهادتینی، چرا اشهد داری می‌خونی
جهان میشه یتیم آقاجان بگو می‌مونی

بمیرم این بدن چرا زرد میشه
چرا داره آروم آروم سرد میشه، بمیرم واست

تمسخر نگاهِ ابن ملجم
زده به قلب زینب آتیش غم، بمیرم واست

علی علی علی علی یا مولا، علی مظلوم...

گرفته خونه بوی کسی رو امشب
که حیدر خیلی دل‌تنگشه بین تب

همون که خرج مولا کرده جوونیشو همه جونش رو
که دلتنگه هنوز اون لحن دعاخونش رو

نمی‌مونه علی بدونِ زهرا
می‌خواد براش دعا بخونه زهرا، دعای رفتن

داره میره کنار زهرا حیدر
شده آروم آروم مهیا حیدر، برای رفتن

برای غربتت بمیرم مولا، علی مظلوم...

نگاهش خیره مونده به چشم عباس
که انگار عباس هم یادگارِ زهراس

گمونم کربلارو دیده
که عباسش غریب و تنهاس
گمونم دیده دست سقا، رو خاک صحراس

چرا توو کربلا همین کوفی‌ها
گرفتن انتقام حیدر رو با سنان و خنجر

که هرکسی فقط علی بود اسمش
با سنگ و تیر و نیزه ها بر جسمش، زدن محکم‌تر

سقای دشت کربلا یا عباس، بمیرم واست...

نگاش میسوزه هرجا که حرف زهراس
هنوزم انگار زهرا توو کوچه تنهاس

می‌سوخت از غم که عُمری می‌دید
صبح و شب قاتل زهرا رو
اونها که بی امون سوزوندن دل زهرا رو

چقدر میون چاه غم گفت: زهرا
تا دید کسی با قد خم گفت: زهرا، بمیرم واسش

تا دید یه صورت کبود گفت: زهرا
با دیدن آتیش و دود گفت: زهرا، بمیرم واسش

علی علی علی علی یا مولا، علی مظلوم...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش