(نخلی از اشک تو سیراب نگردید دگر)۲ از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد علی علی حوریان هم به عزای تو سیه پوش شدند تا به گوش فلکت نعرهای تکبیر آمد شیر تجویز به درمان سرت کرد طبیب هرکه آمد به ملاقات تو با شیر آمد صحبت از شیر شد و رفت دلم کربو بلا که به میدان پسری با پدری پیر آمد قدر یک جرعه از این شیر اگر داشت رباب طفل میماند ولی حرمله با تیر آمد