مینویسم سر خط نام خداوند رضا
662
7
- ذاکر: حنیف طاهری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام جواد (ع)
- مناسبت: ولادت امام جواد علیه السلام
- سال: 1401
مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آن که با آمدنش آمده محشر چه کسیست ؟
از تو در آل نبی با برکتتر چه کسی ست ؟
آن که از آمدنش عشق بیان خواهد شد
" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "
آسمان ! از سر خورشید تو خواب افتاده ؟
یا که از چهرهی این طفل نقاب افتاده ؟
بیگمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
" دوش در حلقهی ما قصهی گیسوی تو بود "
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امشب
شعر وارد شده از باب جواد است امشب
باز با لطف رضا کار من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده ؟
شک ندارم که از این حیلهی ابتر مانده
رو سپیدی ست که بر چهرهی کوثر مانده
به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد
گر چه یعقوب شده ، مژدهی یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ ، نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
(این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا هم علی اکبر دارد)۲
اهل بیت آینهی بیمثل قرآناند
این جوان کیست که از خطبهی او حیرانند ؟
نسل در نسل ، شما مایهی ایمان منید
من نفس میکشم از این که شما جان منید
نزند دشمنت از روی حسادت نظرت
چند روزیست پریشان شدم آقا ! پسرت ...
غصهای نیست اگر این همه دشمن دارد
پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد
پسرت مثل علی بوده ، امیر است امیر
پسرت چشمهی جوشان غدیر است غدیر
آخر شعر من از قلبِ هدف میگذرد
کاظمین تو هم از راه نجف میگذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بینام علی ماه رجب کامل نیست
یا علی ! یا اسد الله ! عنان دست شماست
جلوه کن باز، یدالله ! جهان دست شماست
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آن که با آمدنش آمده محشر چه کسیست ؟
از تو در آل نبی با برکتتر چه کسی ست ؟
آن که از آمدنش عشق بیان خواهد شد
" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "
آسمان ! از سر خورشید تو خواب افتاده ؟
یا که از چهرهی این طفل نقاب افتاده ؟
بیگمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود
" دوش در حلقهی ما قصهی گیسوی تو بود "
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امشب
شعر وارد شده از باب جواد است امشب
باز با لطف رضا کار من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده ؟
شک ندارم که از این حیلهی ابتر مانده
رو سپیدی ست که بر چهرهی کوثر مانده
به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد
گر چه یعقوب شده ، مژدهی یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ ، نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
(این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا هم علی اکبر دارد)۲
اهل بیت آینهی بیمثل قرآناند
این جوان کیست که از خطبهی او حیرانند ؟
نسل در نسل ، شما مایهی ایمان منید
من نفس میکشم از این که شما جان منید
نزند دشمنت از روی حسادت نظرت
چند روزیست پریشان شدم آقا ! پسرت ...
غصهای نیست اگر این همه دشمن دارد
پسرت حرز تو را تا که به گردن دارد
پسرت مثل علی بوده ، امیر است امیر
پسرت چشمهی جوشان غدیر است غدیر
آخر شعر من از قلبِ هدف میگذرد
کاظمین تو هم از راه نجف میگذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بینام علی ماه رجب کامل نیست
یا علی ! یا اسد الله ! عنان دست شماست
جلوه کن باز، یدالله ! جهان دست شماست
نظرات
نظری وجود ندارد !