
مگه از یاد من میره به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سر من از کس و ناکس کتک خوردی شیار در گرفت آتیش، روی پهلوت شیار افتاد طناب از دست من وا شد ولی دستت ز کار افتاد ******* من که هرکس گرهی داشت ز من خواست کمک گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم؟ تو در این شهر فقط در به رویم باز کنی ای همیشه نگرانم، نگرانم چه کنم؟ ******* صدا زد به یسار و به یمین غلت نزن روی زمین بروَد نیزه به پهلوت فروتر... ******** برخیز و رو به حرملهی بد نظر نده پنجاه سال زحمت من را هدر نده ******** ای غیرتی بخاطر زینب بلندشو ******** سایهی خواهر من را زن همسایه ندید مانده در دایرهی دیدهی دشمن...