من گرفتار توام بنده ی دربار توام یار منی یار منی یار منی نوکر سربار توام ای یار ای یار ای یار ای اباعبدالله بر چشمم پا بگذار ای اباعبدالله فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی نوکر از میان برخیز صنما کفن پوش توام صنما بلانوش توام صنما صنما صنما مست شش گوشه ی توام کفن پوش توام بلانوش توام تا میان کفنم از تو دمی دل نکنم مست توام مست توام در دل قبر تربت تو در دهنم ای جان ای جان ای جان ای اباعبدالله خود جانم را بِستان ای اباعبدالله خیال خانه تو با خود به خاک خواهم برد که تازه خون تو خاکم شود عبیر آمیز پرده بر کفنم بند تا سحرگه عرش به نیزه دل ببرم مولا روز رستاخیز صنما به قربان توام صنما پریشان توام صنما صنما صنما گوش به فرمان توام یا اباعبدالله (۴)