من کيم جان جهان ممدوحهی جان آفرينم مادر توحيد، بانوي سماوات و زمينم شمع جمع پنج تن، همسنگر حبل المتينم وجه ربّ العالمين، جان ولايت رکن دينم کوثر و تطهير و قدر و هل اتي و يا و سينم من کيم زهراي اطهر، دخت ختم المرسلينم کشتي توحيد را سکان منم لنگر منم من خاجهی لولاک را، دختر منم مادر منم من چارده معصوم را گردون منم محور منم من مومنون من قدر من طاها منم کوثر منم من گوهر عين الحياتم، اختر حق المبینم من کيم زهراي اطهر، دخت ختم المرسلينم نخل سبز ولايت، اعتدال از من گرفته صبر و ايثار و فداکاري، کمال از من گرفته مريم عذرا بدان پاکي، مدال از من گرفته خانهی شير خدا، مجد و جلال از من گرفته خشت خشت آن شده محو دعاي دلنشينم من کيم زهراي اطهر، دخت ختم المرسلينم من کيم ام الولا ام النبي ام الکتابم من کيم صومم صلوتم، عصمتم نورم حجابم من کيم بيت اميرالمومنين را آفتابم اولين شخصيت عالم کند مادر خطابم برترين مولاي خلقت خوانده يار و همنشينم من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم مادري دارم که ذات حق فرستاده سلامش شوهري دارم که پيغمبر بود محو مقامش دختري دارم که نور وحي خيزد از کلامش فضهای دارم که گيرد مام عيسي احترامش شيعهاي دارم که خود يارش به روز واپسينم من کيم زهراي اطهر، دخت ختم المرسلينم دامني دارم که ثارالله را میپروراند مصحفي دارم که مانند کتاب الله ماند حجرهاي دارم که حتي کعبه آن را کعبه خواند منطقي دارم که فرياد علي را میرساند اين من و اين مسجد و اين خطبههای آتشينم من کيم زهراي اطهر، دخت ختم المرسلينم یا زهرا یا زهرا یا زهرا...