من کسیو ندارم الا تو
10192
147
- ذاکر: محمدحسین حدادیان
- سبک: شور میلاد
- موضوع: امام حسن (ع)
- مناسبت: ولادت امام حسن علیه السلام
- سال: 1401
من کسیو ندارم الا تو
چه خوبه که با تو بگذره تقدیرم
تو منو دعا کنی میدونم
حسنی میمونم حسنی میمیرم
روشنیام نوره سحر زهرائی
قمر مولا و پسر زهرائی
تو دُر نایابی گوهر زهرائی
قمر مولا و پسر زهرائی
دستمو بگیر توی همین کف زنی ها
میگم تو مهدیه ی امام حسنی ها
و قَهرُهُ فی قلوب من والا
تو دلم دادی حالا کربلا حسن
و صَبرُهُ عمق صبر ایوبه
با تو عاشقی خوبه عشقنا حسن
سید رویایی من حضرت زهرایی من
علت آقایی من حسن جانم
سایه رو سرم داری عادت کرم داری
تو توی دل کل عرب و عجم داری
تو که تو فدایی هات از ما بهترم داری
ابوفاضل و داری علی اکبرم داری
تو سایه ی رو سر ساداتی
کلید حاجاتی از همه آقا تر
تو فاتح همه ی پیکاری
پسر کراری حسن ابن الحیدر
بخدا دریای کرم و احساسی
تویی که استاد هنر عباسی
همه ی فن جنگیدن رو میشناسی
تویی که استاد هنر عباسی
با تو شدنیه همه نا شدنی ها
میگم تو مهدیه ی امام حسنی ها
شیر نره جنگ جمل حسن
پدر احلی من عسل حسن
وقت معرفی ابوتراب
فریاد میزنه انا اباالحسن
رو سر بند سر قاسم زدن عشق
حسن آقا حسن مولا حسن عشق
میره مِیْمَنِه میجنگه میره مِیْسَرِه
توی معرکه میکنه کار و یک سره
مو به مو جنگیدنش
مثل حیدره
صلی الله علیک یا حسن
تکرار شاه لا فتی حسن
داده دستورِ رزم قاسمو
فرمانروای کربلا حسن
جای اسمش همه عالم میگن عشق
حسن آقا حسن مولا حسن عشق
کسی که برد توی جمل بالا بیرق رو
زنده کرده قاسمش یاد خندق رو
که به طُرفَةُ العینی زد
سر ازرق رو
کریم آل الله
حسن سلام الله
چه خوبه که با تو بگذره تقدیرم
تو منو دعا کنی میدونم
حسنی میمونم حسنی میمیرم
روشنیام نوره سحر زهرائی
قمر مولا و پسر زهرائی
تو دُر نایابی گوهر زهرائی
قمر مولا و پسر زهرائی
دستمو بگیر توی همین کف زنی ها
میگم تو مهدیه ی امام حسنی ها
و قَهرُهُ فی قلوب من والا
تو دلم دادی حالا کربلا حسن
و صَبرُهُ عمق صبر ایوبه
با تو عاشقی خوبه عشقنا حسن
سید رویایی من حضرت زهرایی من
علت آقایی من حسن جانم
سایه رو سرم داری عادت کرم داری
تو توی دل کل عرب و عجم داری
تو که تو فدایی هات از ما بهترم داری
ابوفاضل و داری علی اکبرم داری
تو سایه ی رو سر ساداتی
کلید حاجاتی از همه آقا تر
تو فاتح همه ی پیکاری
پسر کراری حسن ابن الحیدر
بخدا دریای کرم و احساسی
تویی که استاد هنر عباسی
همه ی فن جنگیدن رو میشناسی
تویی که استاد هنر عباسی
با تو شدنیه همه نا شدنی ها
میگم تو مهدیه ی امام حسنی ها
شیر نره جنگ جمل حسن
پدر احلی من عسل حسن
وقت معرفی ابوتراب
فریاد میزنه انا اباالحسن
رو سر بند سر قاسم زدن عشق
حسن آقا حسن مولا حسن عشق
میره مِیْمَنِه میجنگه میره مِیْسَرِه
توی معرکه میکنه کار و یک سره
مو به مو جنگیدنش
مثل حیدره
صلی الله علیک یا حسن
تکرار شاه لا فتی حسن
داده دستورِ رزم قاسمو
فرمانروای کربلا حسن
جای اسمش همه عالم میگن عشق
حسن آقا حسن مولا حسن عشق
کسی که برد توی جمل بالا بیرق رو
زنده کرده قاسمش یاد خندق رو
که به طُرفَةُ العینی زد
سر ازرق رو
کریم آل الله
حسن سلام الله
نظرات
نظری وجود ندارد !