من زِ خود هیچ ندارم که بدان فخر کنم هرچه دارم همه از نوکریِ خانهی توست جز درِ خانهی تو هیچ کجا خیری نیست هرچه خیر است حسین جان به درِ خانهی توست یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفرهی تو شدم محترم حسین لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین