من بی قرار ابی عبدالله

من بی قرار ابی عبدالله

[ حسین ستوده ]
من بی قرار ابی‌عبدالله
موندم تو کار ابی‌عبدالله
سنگ حجر می‌زنه بوسه بر
سنگ مزار ابی عبدالله

مرده، پدرونه بغلم کرده
مزه‌ی عشقو نمی‌فهمه
هرکی از کربلا برگرده

بدبخته اونی‌که دل می‌کَنه ازت
من پای نوکری رگ می‌ذارم وسط
اینجا غریبم و تنهاتر از همه
من توی کربلا حالم خوشه فقط

(آقام آقام حسین)

با اقتداره ابی‌عبدالله
والاتباره ابی‌عبدالله
اصلاً می‌خوام‌ که به سرم هر روز
منت بذاره ابی‌عبدالله 

روضه، پشت من شبیه یک کوهه
از مقام نوکرش این بس
که میگن مقام ممدوحه

بال و پرم حسین، شوق حرم حسین
سایَت رو برندار از رو سرم حسین
لطفی که کرده‌ای تو مادرم نکرد
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

مرده، پدرونه بغلم کرده
مزه‌ی عشقو نمی‌فهمه
هرکی از کربلا برگرده

نظرات