منی که برام دیگه نفس حرومه

[ سعید پیغمبری ]
منی که برام دیگه نفس حرومه
چیزی که می‌کشدم بغض گلومه
درد بی کسی که درمونی نداره
بدونین کار علی دیگه تمومه

با اینکه پشت در پر از کاسه‌های شیره 
نداره فایده ای دیگه واسه شفا دیره

حالا که علی فرق و ابروش شکسته
می‌ره پیش یاری که پهلوش شکسته

وای مولا

گریه‌های بی امون خدانگهدار
پیرمرد ناتوون خدانگهدار
بعد من شبونه هیچکس نمیاره
نون و خرما براتون خدانگهدار

اونا که  می‌خورن غم بی پر و بالیمو
 دیگه حس می‌کنن از امشب جای خالیمو

خدایا ببر از تو غربت علی رو
رها کن تو از این جماعت علی رو

وای مولا

میگم حالا که غروب زندگیمه
حرفیو که عین قرآن کریمه
آخرین سفارشم عمل به دین و
 توصیم رعایت حق یتیمه

یتیمی که دلا می‌لرزه با نم اشکش
خود عرش خدا می‌لرزه با نم اشکش

اگه هستین ای کوفیا زیر دینم
مداراکنین با یتیم حسینم

منبع:انجمن ادبی تکیه نوکری(مشهدمقدس)

نظرات