منو آتیش زده اشکای همسرت ... آتیش رسیده به موهای دخترت ... همه هجوم آوردن گوشواره ها رو بردن ... به زیر دست و پاشون یه چندتا بچه مردن ... یکیداره همین جا جایزشو میگیره ... یکیداره با خورجین به سمت کوفه میره ... (حسین غریب مادر)۳ با این که داغ تو درد کمی نبود ... مردم تو خیمه که یه محرمی نبود ... هر کی حسین یه سهم از پیکرت رو برد ... دیدم که ساربان انگشترت رو برد ... حرومیا تو خیمه ای وای پا میذارن ... از پای دخترامون خلخال درمیارن ... حسین جان ... تو میروی حسین بالای نیزه ها ... من زار میزنم در پای نیزه ها ... آه ای ستاره ی دنباله دار من ... زخمی ترین سر نیزه سوار من ... مونده تنت برادر به روی خاک عریان ... لب تشنه و گرسنه شهید شدی حسین جان ... حسین غریب مادر ...