منم علی، منم آنکه در خیبر کندم

منم علی، منم آنکه در خیبر کندم

[ وحید شکری ]
منم علی، منم آنکه درِ خیبر کندم
منم علی، حرز یا فاطمه بازوبندم

منم علی، جنگ آوریِ کرارم
منم علی، اسد الله و لا فرارم

به جلال و جبروتم روی انگشتر
درِ قلعه بخدا مثل پرِ کاهه

منم آن صراط مستقیم تا الله
هر رهی جز رهِ من رود به بیراهه

جلی منم، نور منجلی منم
مقتدای ذولفقار، تیغ سیقلی منم

آن‌که کشته در هم و بی معطلی منم
با دعای فاطمه، درِ خیبر رو میکَنم

منم حسن، یکه ساز جملم در عرصه
منم حسن، آیشه ز تیغ من می‌ترسه

منم حسن، تیغ من تشنه‎ی صد خناسه
منم حسن،شاگرد مکتبم عباسه

پسر ارشد زهرا و علی هستم
ذولفقار پدرم رو رو کمر بستم

لرزه افتاده به جان پیکر طلحه
تا که رفتم به روی طابیه بنشستم

کُهن منم، شیرِ صف شکن منم
آن‌که کرده پدرش هتک بهرمن منم

 در جمل زمین زده، شتر فتن منم
هر که من من بکند، ادب کنم حسن منم

نظرات

عالی بود خیلی ممنون از آقای وحید شکری