مشکات الزهرا یا رقیه، ذاتا نوری نور یا رقیه

مشکات الزهرا یا رقیه، ذاتا نوری نور یا رقیه

[ محمدحسین حدادیان ]
مشکات الزهرا یا رقیه، ذاتا نوری نور یا رقیه
بردی ارث از مادر‌بزرگت، انسیة‌الحورا رقیه

اُم‌ّ ابیهایی تو و مادر بابایی
سه سالته برا خودت لشکر بابایی

عالمو می‌کُشه حسین، وقتی بهت می‌گه
الهی قربونت برم دختر بابایی

روی نخل عَلَوی ثمرو ببین
رفته کلا به حسن جگرو ببین
تو خرابه‌های شام سر باباشو
با گریه پس گرفت هنرو ببین 

تو دُرّ نایابی رقیه، مفتاح هر بابی رقیه
بردی ارث از اُمّ‌المصائب، حلمای اربابی رقیه

بضعة العباسی یعنی جان اباالفضلی
تو الگوی کل محبان اباالفضلی
وضو گرفته هر دفعه تو رو بغل کرده
سه آیه کوثر قرآنِ اباالفضلی

بگو لا‌حول‌ ولا، تیر عشقشو 
زده به قلب عموش، هدفو ببین
نوه‌ی ابوترابه و شهر شام
حرم دوم شاه نجفو ببین

نظرات