مرکبا سیراب بودن

مرکبا سیراب بودن

[ کربلایی نریمان پناهی ]
مرکبا سیراب بودن اما هنوز تشنه بودی
سه روز تشنه بودی 
وسط مقتل با آه سینه‌سوز تشنه بودی 
سه روز تشنه بودی 

تشنه جنگیدی، تشنه جون دادی
سر پیری به چه روزی آخه افتادی

مسخره‌ات کردن، اهل آبادی
(سر پیری به چه روزی آخه افتادی) 2

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

افتادی بین صحرای کربلا
مظلومِ من مظلومِ من
افتادی لب تشنه زیر دست و پا
مظلومِ من مظلومِ من

افتادی غرق خون زیر دشنه‌ها
مظلومِ من مظلومِ من
افتادی بین جنجال قتلگاه
مظلومِ من مظلومِ من

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

مونده زیر دست و پاها پیکرت
مظلومِ من مظلومِ من
ریختن لشکر واسه غارت رو سرت
مظلومِ من مظلومِ من

روی سینَت جای پای قاتله
مظلومِ من مظلومِ من
دعوا شد بین خولی و حرمله
مظلومِ من مظلومِ من

مظلوم، مظلوم، مظلوم ای حسین جان...

نظرات