مهدی رسولی

مرغا روی جسمت راحت گریه کردن

6406
127
مرغا روی جسمت، راحت گریه کردن
ماهی‌های دریا، واست گریه کردن

وحوش گریه کردن
دریاها واست با خروش گریه کردن

رباب گریه می‌کرد
زینب تو قتلگاه برات گریه می‌کرد

سنان خنده می‌کرد
خولی به اشک عمه جان، خنده می‌کرد

توی شیب گودال، ریختن رو سر تو
خنجر می‌کشیدن، روی حنجر تو

وقتی زنده بودی، سمت خیمه رفتن
بعدش پیش زینب، جونت رو گرفتن

فرات لطمه می‌زد
زینب تو قتلگاه برات لطمه می‌زد

رباب گریه می‌کرد
سکینه با دلِ کباب، گریه می‌کرد

غروب روضه خوندن
نیزه‌ها واسه تو خوب روضه خوندن

سیوف روضه خوندن
نوکرها از روی لوحوف روضه خوندن

والشمر جالسٌ، نفس مادرش گرفت
سر را برید و روبه روی خواهرش گرفت

قتلگاهت نگو که غوغا بود
سر پیراهن تو دعوا بود

کاش مادر نبود در گودال
از بد روزگار، اما بود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش