مرد تنهای خمیده
1043
10
- ذاکر: میثم مطیعی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امیرالمؤمنین (ع)
- مناسبت: شهادت امیرالمومنین علیه السلام
- سال: 1401
یک مرد تنهای خمیده
از دیگران طعنه شنیده
داغ غریبی را چشیده
یک عمر بیخوابی کشیده
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
در شهر مهنت زای کوفه شبگرد خسته پای کوفه
بی همنفس آقای کوفه این رهبر تنهای کوفه
رد میشود از خواب شوم بی خیالیهای کوفه
سی سال اشک بی تبسم، سی سال درد مرقدی گم
سی سال تنها بین مردم سی سال خون دل تلاطم
سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم
این مظهر عشق و عبادت شبها به گریه کرده عادت
مرد میاندار رشادت بسته کمر بهر شهادت
یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت
با مردم از فردایشان گفت از قصهی آخرالزمان گفت
از راه های آسمان گفت، حرف خدا را بی امان گفت
آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت
بی تاب آمد پیش منبر،نیت نمود الله واکبر
با تیغ بران خسم کافر،آمد به سوی فرق حیدر
ناگه امیر لافتی شد در میان خون شناور
صدیقهی پهلو شکسته
از آسمان بازو شکسته
فریاد میزد او شکسته
شد جلوهی یاهو شکسته
فرق امیرالمومنین تا اول ابرو شکسته
***
پشت سر مرقد مولا
رو به رو جاده و صحرا
بدرقه با خود حیدر
پیش رو حضرت زهرا
از دیگران طعنه شنیده
داغ غریبی را چشیده
یک عمر بیخوابی کشیده
دارد عجب شوقی برای دیدن روی شهیده
در شهر مهنت زای کوفه شبگرد خسته پای کوفه
بی همنفس آقای کوفه این رهبر تنهای کوفه
رد میشود از خواب شوم بی خیالیهای کوفه
سی سال اشک بی تبسم، سی سال درد مرقدی گم
سی سال تنها بین مردم سی سال خون دل تلاطم
سی سال بی زهرا نخورده آب خوش با نان گندم
این مظهر عشق و عبادت شبها به گریه کرده عادت
مرد میاندار رشادت بسته کمر بهر شهادت
یا فاطمه یا فاطمه گویان رود سوی سعادت
با مردم از فردایشان گفت از قصهی آخرالزمان گفت
از راه های آسمان گفت، حرف خدا را بی امان گفت
آرام بر بالای بام مأذنه رفت و اذان گفت
بی تاب آمد پیش منبر،نیت نمود الله واکبر
با تیغ بران خسم کافر،آمد به سوی فرق حیدر
ناگه امیر لافتی شد در میان خون شناور
صدیقهی پهلو شکسته
از آسمان بازو شکسته
فریاد میزد او شکسته
شد جلوهی یاهو شکسته
فرق امیرالمومنین تا اول ابرو شکسته
***
پشت سر مرقد مولا
رو به رو جاده و صحرا
بدرقه با خود حیدر
پیش رو حضرت زهرا
نظرات
نظری وجود ندارد !