محرم اومده داره صدا میاد گمونم این صدا از کربلا میاد صدایی که داره دلا رو میبره شاید که این صدا صدای مادره شایدم این صدا از تن بی سره یه پاره حنجره شاید یه خواهره که توی قتلگاه پیِ برادره داره میگه برادرم کجایی؟ ای که به خون محاسنت خضابه گریه کنید برای اون لبی که تشنهی ما بین دو نهرِ آبه حسین آه آه آه... پیرهنِ پارت رو تو عرش تکون میدند شاید یه لحظه هم سر رو نشون میدند فرشتهها همه لَطَماتُ الخُدود فاطمه میزنه به صورت کبود فرشتهها همه دست میذارن رو سر به یادِ خواهرت ملائکه دیدند که زخمیه هنوز پاهای دخترت حوریه لطمه میزنه برات و میگه براچی بریدند رگهات رو؟ جبرئیل هم میگه دیدم چجوری آتیش زدند با خیمه بچههات رو حسین آه آه آه