مبارک دل شاد ایرانیان

مبارک دل شاد ایرانیان

[ مهدی اکبری ]
مبارک دلِ شادِ ایرانیان 
ز فرزندِ دامادِ ایرانیان 

رسید عیدیِ فاطمه از جَنان 
چه مست‌اند و دلداده ایرانیان 

عرب‌ها، عَجَم‌ها، برادر شدند 
رسید او به امدادِ ایرانیان 

عروسِ علی، اجرِ تو با علی 
که شد زنده‌تر یادِ ایرانیان 

خدا با گداهایِ او یار شد
حسین ابن حیدر، پسردار شد 

شبِ ساغر و باده و میکده 
شبِ مِی‌گُساریِ ما آمده 

بده دستِ خود را به دستِ علی 
به حرفِ کسی غیرِ او دل نده 

برایِ طوافی به دورِ سرش 
نوشتند صد عُمره‌یِ مُفرَده 

سحرها که ما را دعا می‌کند 
می‌آید به دیدارمان سرزده

بنازم به این بنده‌یِ راستین 
بنازم به این سِیِدُ‌الساجِدین 

«حسین شُهره میانِ خاکیان است 
حسین بالاتر از افلاکیان است»

«همین بس افتخارِ ملتِ ما 
حسین دامادِ ما ایرانیان است» 

شبی خاکِ کوی و گذر می‌شوم 
سیاهم ولی جامِ زَر می‌شوم 

مرا با سلاطینِ عالم چکار 
گدا می‌شوم، معتبر می‌شوم 

من آن سنگِ بی‌مصرفم که اگر 
نگاهش بخواهد، گوهر می‌شوم 

شبی که تَجَلیِ اسمِ علی‌ست 
اسیرِ نجف، بیشتر می‌شوم 

نوشتم رویِ ساغرم، یا علی 
مرا میهمان کن حرم، یا علی 

دخیلم به چشمِ پُر آبی که نیست 
شدم مستِ جامِ شرابی که نیست 

گره خورده قلبم به گیسویِ یار
به زُلفِ پر از پیچ و تابی که نیست 

چرا بی‌حرم مانده آقایِ ما 
دلم سوخته از جوابی که نیست 

نشستم توسل کنم در بقیع 
میانِ رَواقِ خرابی که نیست 

بیائید دورِ مزاری که هست 
بیائید در پُشتِ بابی که نیست 

مُقَدَر شده تا زیارت کنم 
خدا را رویِ خاک عبادت کنم 

تویِ کاسه آب می‌دید، گریه می‌کرد 
بچه‌ای رو خواب می‌دید، گریه می‌کرد 

یه نگاه به دورِ دستاش مینداخت 
هر موقع طناب می‌دید، گریه می‌کرد 

تا که جنجالی می‌دید، گریه می‌کرد 
رفته از حالی می‌دید، گریه می‌کرد 

دیگه این آخرا طوری شده بود 
هرجا گودالی می‌دید، گریه می‌کرد 

آسمونو تار می‌دید، گریه می‌کرد 
باغ می‌دید، بهار می‌دید، گریه می‌کرد 

پاهایِ رقیه یادش می‌اومد 
تویِ صحرا خار می‌دید، گریه می‌کرد 

گریبان‌پاره می‌دید، گریه می‌کرد 
یا که گوشواره می‌دید، گریه می‌کرد 

گریه‌یِ ربابو هم درمی‌آورد 
هرجا گهواره می‌دید، گریه می‌کرد

نظرات