قمر بنی هاشم ابالفضل صاحب تیغ ذوالفقاری ابالفضل تو ز نسل شیر حنینی ابالفضل همچو حیدر همتا نداری ابالفضل میدان معرکه به تسخیر قمر لشگر پا به فرار به تکبیر قمر جان میدهد عدو به میدان که رود برق نگاه او چه شمشیر قمر معرکه در دستش چون اسد میغرّد با یه ضربت مولا سر ز تن میبرّد ای شه بیهمتا یکّه تاز عرصه جان به قربان او میکند حماسه (یا ابالفضل یا مولا)۴ قمر بنی هاشم ابالفضل تو ز شیران بنی کلابی از مقامت آقا چه گویم وقت رزمت چون بوترابی جن و انس و ملک به فرمان قمر قدرت حیدر است به دستان قمر صفّین چونان رود به میدان نبرد گویا که این علیست چو طوفان قمر تیغ در دستانش یکّه تن میتازد دشمن از رزم او روحیه میبازد مظهر یزدانی غالب میدانی سیّد و سالاری حضرت سلطانی (ابالفضل یا مولا)