قربون کبوترای حرمت

قربون کبوترای حرمت

[ حاج سعید حدادیان ]
قربون کبوترای حرمت
قربون این همه لطف و کرمت

از روزی که با تو آشنا شدم 
مورد مرحمت خدا شدم

گفته‌ای هرکی بیاد به پابوسم 
تو گرفتاری به دادش می‌رسم

گفته‌ای هرکی بیاد به دیدنم 
من میام سه جا بهش سر می‌زنم

منم امروز به زیارت اومدم 
به امیدی در خونت اومدم

توی قبرم آقاجون منتظرم 
که کف پاتو بذاری رو سرم

آقا از گناه پرم سوخته شده چشم من به گنبدت دوخته شده
آقاجون جان جوادت رام بده 

هر چی که امروز ازت می‌خوام بده
دوریَم از بدی و زشتی بِده 

بیا با خدا منو آشتی بده
دل عاشقات برات پر می‌زنه 

گدا رو ببین داره در می‌زنه
آنقدر در می زنم این خانه رو 

تا ببینم روی صاحب خانه رو
یه روزی می‌آد که زیر خاک بشم 

کی می‌شه که از گناهام پاک بشم
تو که از بیچاره‌گیم خبر داری چرا می‌پرسی باهام چکار داری

صابخونه مثل سگا ولم نکن پشت در اِنقده معطلم نکن
اومدم با دل پرخون سوی تو اومدم تا که ببینم روی تو

اومدم تا عقدۀ دل واکنم 
اومدم اینجا تو رو پیدا کنم

چی می‌شه به قلب خسته جون بدی 
خودِتو امشب به من نشون بدی

بیا ای نور دو چشمان ترم 
می‌دونی جز تو کسی رو ندارم

یه کناری روی خاک‌ها می‌شینم صحن باصفاتو مولا می‌بینم
دوست دارم تو هم رو چشمم بشینی عاشقت رو روی خاک‌ها ببینی

با وجودی‌که تو رو ندیده‌ام درد عشقت رو به جون خریده‌ام
تو به سرمایۀ من نکن نظر 

بیا و امشب منو ندید بخر
قطره‌ام که دل به دریا زده‌ام خودمو تو زوّارات جا زده‌ام

اومدم به دیدنت ابالحسن دست من به دامنت ابالحسن
مکنم رد ز درت ابالحسن جان زهرا مادرت ابالحسن

شاعر: شهیدغلامعلی رجبی
***

نظرات