قربون صدا زدنت خیلی بیهوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت من سر قرار اومدم توی نیزهزار اومدم از تو دل نَکَندم حسین با خودم کنار اومدم تا چشمم کار میکنه نیزه نیزه نیزه میبینم داره با تو چی کار میکنه نیزه نیزه نیزه میبینم کی دلش اومد بزنه کی اومد لگد بزنه یه نفر حرفی به این شمر نابلد بزنه رو خاک داغ کربلا کشته کشته کشته میبینم من دَفَنَهُ اهل القری کشته کشته کشته میبینم ولی بیچاره زینب میون قتلگاه آواره زینب گره خورده تو گودال کار زینب آخ بیچاره زینب من آه کشیدم نمیدونی چی تو این راه کشیدم چقدر نالهی اُمّاه کشیدم من آه کشیدم نیزههای رو تنت دستامو برید قاتلت روی سرم نعره میکشید من دوییدم حرمله پشتم میدویید پاشو داداش تو رو به قرآن مجید همهجا جَنجاله، غارت امواله تازیونه، درد از صحبت خلخاله آخ بمیره زینب آه پر تاول شده پاهای رقیه آه میزنن چنگ به موهای رقیه آه نمیبینه دیگه چشمای رقیه من حالم خرابه، خراب بشه خرابه روزاشم شبیه شباش پر از عذابه دختر غیر بابا رو پای کی بخوابه غلاف نخورده بازوم این اثر طنابه تاره چشمام، زخمه پاهام حرفی بزن قهری باهام دیدی عمه اومد بابا صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته دل عمه خیلی برام گرفته نفسم بین نالههام گرفته بابا غرق دردم، دور سرت بگردم واسم آب آوردن خوردم و گریه کردم حق دارم عزیزم ابری بشم ببارم خاکیه موت بمیرم من که گناه ندارم با من تنها تو همدردی عاشقی رو ثابت کردی میدونستم برمیگردی صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته دل عمه خیلی برام گرفته نفسم بین نالههام گرفته نفسش باز بند اومده ای زجر زجرش نده بچه که بترسه لکنت میگیره پاهاش تَرَک خورده، چوب فدک خورده جلو چشای بچهها خیلی کتک خورده اباعبدالله... صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین ارباب ما معلم عیسی بن مریم است اباعبدالله...