قدمادرم از تموم غم‌ا چه زود از فراق پسر می‌شکنه

قدمادرم از تموم غم‌ا چه زود از فراق پسر می‌شکنه

[ ابوذر روحی ]
قد مادر از تموم غما 
چه زود از فراق پسر می‌شکنه
 
اگر سقف واشه زمین می‌خوره 
که داغ جوونش کمر می‌شکنه

اگر درد اگر ناله تقدیرشه 
چه غم داره مادر پسرگیرشه 

فقط دلخوشیه یه مادر اینه 
جوونش پیش مادر پیرشه
 
نگاهش به در مونده تو بستره 
سر پیریه وقت بی بالیه 

صداش می‌زدن مادر بچه‌ها
ولی دور ام البنین خالیه
 
حالا روضه داره تو تنهایی‌هاش‌ 
دلش خیلی تنگه واسه بچه‌هاش
 
کسی نیست آبی به دستش بده 
نداره عصایی برا پیری‌هاش

تو اون مدتی که ابالفضل بود 
دعایی به اون قد و بالا نکرد

نگاهش دل سیر حتی یه روز
 به پیش یتیمای زهرا نکرد

خودش لقمه می‌داد دست حسن
فقط خنده می‌زد کنار حسین

شبا هم که تا نیمه شب می‌نشست 
که آبی بنوشه دوباره حسین

شنیدم که تشنه به دریا زدی
شنیدم دعای حرم آب شد

شنیدم که پشتت صدا زد رباب
بیا که علی اصغرم آب شد
  
حسینم کنارم نشست و شکست
پاشو دشمنا رو به میدون نیار 

به فکر چشاتم بیا جون من 
برا دیدنم تیر و بیرون نیار
 
پاشو از زمین رو زمین‌ پا نکش 
بازم مشک آب و به دندون بگیر

ببین جون رفتن ندارم دیگه
 پاشو جون زینب پاشو جون بگیر

الهی بمیرم بهم ریختی 
به من گفت زینب چی اومد سرت

نبودم که جمع کنمت باز شو
 که پهلو شکسته شده مادرت 
 
تو رفتی و مشک تو رو کوفه برد 
تو رفتی و چشماتو شامی گرفت

نبودی و جرئت به دشمن رسید 
نبودی‌ حرم رو حرامی گرفت

نظرات