حاج عبدالله باقری

فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است

731
1
فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است
هر جا که می گویم حسین؛ آنجا بهشت است

چشمی که از داغت نمی بارد جهنم
چشمی که از داغت شود دریا بهشت است

شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم
از هر جهت این کعبه‌ی زیبا بهشت است

بالا و پایینی ندارد خانه‌ی تو
بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است

خیمه به خیمه سوخت دست و پای طفلان
در آتشی که شعله هایش تا بهشت است

هر شب ماه محرم اشک می‌ریزم ولی
اشک چشمم می‌شود شام غریبان بیشتر

غارت اموال تو هر چند گریه آور است
گریه دارد غارت طفلان گریان بیشتر

بعد از آنی که سرت را بر سر نیزه زدند
خیمه‌هایت سوخت اما موی طفلان بیشتر

از آن ترسم که آتش برفروزد
میان خیمه بی مادر بسوزد
بر لب هر کس که نامت بود او را می‌زدند

زینب رفت من موندم و یه دشت و بچه‌های گریون
زینب رفت من موندم و آوارگی و یک بیابون

وای من که لحظه لحظه زارم و بی قرار حسینم
لا به لای خیمه‌ها سوخت موهای یادگار حسینم

منم مُردم کنار قتله‌گاه خیلی کتک خوردم
حلالم کن برا تو آب نیاوردم منم مُردم

این که جان دادن تو طول کشید
خواستی حمله‌ها به شب بکشد

دختران تو کم‌ نگاه شوند
غارت خیمه‌ها به شب بکشد

زینب همه فرار کنید
معجر خود گرفته و بدوید

هر کجا که گیر افتادید
متوسل به مادرم بشوید

یکی دوتای دیگر چادر و گوشواره رو بردند
خاکها را که زیر و رو کردند روی نی شیرخواره را بردند

رخت زنهای کوفه با سوغات بعد از امشب تمام نو بشود
زینبت با لباس پاره شده سر بازار کوفه هو بشود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش