غریب آقا، تو رو کشتنت یه عده نانجیب آقا بمیرم برات که موندی بیحبیب آقا، غریب آقا غریب آقا شده تیر و دشنهها به تو نصیب آقا توی قتلگاه پیچیده عِطر سیب آقا، غریب آقا با پا میزد یه حرومی ضربههاشو از قفا میزد نفسات بریده بود و بیهوا میزد، با پا میزد با پا میزد، مادرت یه گوشهای تو رو صدا میزد تو جواب یه پیرمَرد با عصا میزد، با پا میزد جفا کردن، با لبای تشنه رأستو جدا کردن همه عقدههاشونو سرِ تو وا کردند،جفا کردن جفا کردن تیر و نیزهها رو تو تن تو جا کردن تن زخمیِ تو رو جدا جدا کردند، جفا کردن سرو بردن، بمیرم که یادگار مادرو بردن روی نی سرِ علیِ اصغرو بردن، سرو بردن جنایت شد قِسمت زنا و بچهها اسارت شد خواهرت میون کوچهها اذیت شد، جنایت شد کتک خوردن، زن و بچهی تو رو غریب گیرآوردن روزی صد دفعه مخدّراتو راه بُردن، کتک خوردن