حاج عبدالله باقری

عکس امشب که خوش احوال تو را می‌بینم

1349
5
عکس امشب که خوش احوال تو را می‌بینم
عصر فردا تَه گودال تو را می‌بینم

آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی آینه دارت باشم

چقدَر پیر شدی، از حسنم پیر تری
از من خسته به والله زمین گیر تری

مادرم بود که آگاه زِ تقدیرم کرد
من اگر پیر شدم پیری تو پیرم کرد

عصر فردا به دل مُضطَر من رحمی کن
ته گودال به چشم تر من رحمی کن

من ببینم که تو پیرهَنی می‌میرم
تکیه بر نیزه‌ی غربت بزنی می‌میرم

آه از سینه‌ی پر خون بکِشی می‌میرم
از دهان نیزه‌ای بیرون بکشی می‌میرم

وای اگر طعنه زِ دشمن بخوری می‌میرم
بی‌هوا نیزه زِ گردن بخوری می‌میرم

دختر فاطمه‌ام پس به لگد می‌میرم
بر سر و صورت تو چکمه خورد می‌میرم

پنجه‌ی کینه به مویت برسد می‌میرم
نیزه‌ای زیر گلویت برسد می‌میرم

(رسیده شب آخرت حسین
میاد ناله‌ی مادرت حسین
الهی بمیرم برات حسین، زینب بمیره

ببین غصه هامو تو چشم من
الهی که زینب بشه کفن
دیگه حرف رقتن بهم نزن، زینب بمیره

بشین تو رو به روم بهتر ببینمت
بشین تو رو به روم بیشتر ببینمت

خواب بدی دیدم که حرمتت شکست
و شمر جالسُ، با چکمه‌ ام نشست

هی کُند می‌بره، زینب کلافه شه
ریختن به دور تو، اراذل و اوباش

آخ بمیرم برات
غارت شدی داداش

یکی گرفته بود انگشتر تورو
یکی گرفته بود موی سر تو را

کارِ تو شد تموم، شد نوبت حرم
نترس محکمه، گره‌ی معجرم

دلت میاد داداش من بکشم عذاب
حرمله دستمو ببنده با طناب

یا که ببینمت به خون شدی خضاب
یا ببرنمون به مجلس شراب

حالا که می‌روی، بیچاره قلب من
بعد یه عُمر داداش، سخته جدا شدن)

(یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی
تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت

در خاطرم مانده سرت را می‌بریدند
در خاطرم مانده زمان سخت غارت

دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل
خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت

قبل از ورود شام با صوت حزینم
گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت

این دختران را وارد این کوچه ها کن
لج کرد با ما آن خبیث بی مُرُوَّت

دروازه‌ی ساعات ما را دوره کردند
خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت

از صبح دَم تا عصر مابین اراذِل...)

(کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده

بین یک گونی کهنه سرِ او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده

ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم...)

(ترسم اینه دست و پاتُ بشکنن
یا با نیزه دندون هاتُ بشکنن

ترسم اینه پیش چشم دخترت
زیر چکمه دندون هاتُ بشکنن

خاک تو چشم هات نره قربونت بشم
چیزی تو پات نره قربونت برم

شب تاریکه مواظب باش حسین
خار تو دستات نره قربونت برم)

(با ضربه‌ی دوم دوباره دست و پا زد
خیلی به زحمت مادر خود را صدازد

با ضربه‌ی سوم که قصد حنجرش کرد
بالای سر زهرای هجده ساله غش کرد

با ضربه‌ی چهارم محاسن غرق خون شد
فرزند زهرا حا و سین و یا و نون شد

با ضربه‌ی پنجم به جانش رعشه افتاد
روی زمین پا می کشید ای داد بی داد

مثل تو مشتاق بریدن هیچ کس نیست
شش ضربه ی محکم زدی ای شمر بس نیست؟

با ضربه‌ی هفتم شبیه شیرخواره...)

(چقدر تو بغلت آرامش داره فقط حیف آخرین باره چقدر حرف نگفته رو دلم تلنباره فقط حیف آخرین باره
عطر نفساتو روری چادرم نگه میدارم
نگران ما نباش النگو هامونو در میارم

کسی بد نگاه کنه به دخترات مگه اصلا میذارم
نگران ما نباش خلخالامون رو در میارم

میدونم باید بری، هی میخوام بگم برو
چجوری رها کنم آخه آغوش تو رو

عمر زینبی حسین...

یوسفم میون ازدحام گرگ‌هایی
بمیرم که خیلی تنهایی

دیدم که چقدر دست و پا زدی من دِق کردم
با پای بی‌رمق چجوری من حالا حرم برگردم

می‌ترسم از اینکه اینجوری نشه تورو نشناسم
با این همه دام، با این همه زخم چی مونده واست

چجوری دل بکنم از تو که خود منی
مگه میشه برم و ببینم بی کفنی

عشق زینبی حسین...)

(پاهام کوچیکه خار ها بزرگه
گونه‌ام کوچیکه، دستا بزرگه)

(سپردمت به خاک دشت با دل‌گیری
منو سپردی‌ دست کی داری میری
یه لحظه فرض کن زینب تو اسیره

می‌برن ناموستو بزم یزید می‌برن
می‌برن زینب دل از دنیا برید می‌برن
کارم به جامشراب کشید، می‌برن

چون چاره نیست میروم و میگدارمت
ای پاره تن به خدا می‌سپارمت)

(گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می‌رسم می‌بویم اورا)

(او میدوید و من می‌دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل

او می‌برید و من می‌بریدم
او از حسین سر من از حسین دل)

(غریب گودالی یارالی یارالی یارالی
تشنه و بی حالی یارالی یارالی یارالی)

(زود راحتش کنید
رو تنش پا نگذارین
کمتر اذیتش کنین

احساستون کجاست
باید اول بکشید بعدا غارتش کنید

خنجر نمی‌بُره
هیچکس قربونی رو تشنه سر نمی‌بُره)

(یادته بوسه به لب هات می‌زدم
تسبیح هامو من با دستات می‌زدم

نزاشتم کم بشه یه مو از سرت
یادته شونه به موهات می‌زدم

سر روی پات می‌زاشتم
یادته لب رو حنجرت میزاشتم

یادته شب به شب به جای زهرا مادرم
آب بالا سرت میزاشتم

یادته شب عروسی کردنم
زنجیر انداختی به دور گردنم

یادته بعد سه روز ندیدنت
لرزه افتاد به تموم پیکرم

هم واست برادری کردم حسین
هم یه عمری خواهر کردم حسین

از غم تو موی سرم سفید شده
من واسه تو مادری کردم حسین

آه نرو ناله نرو آه نرو
رفیق پنجاه و چند ساله نرو

فردا هر جا که میخوای بری برو
ولی اون طرف که گوداله نرو

برو یه جا که جای افتادن باشه
یه جایی که پیش چشم من باشه

برو جایی که شلوغ نشه سرت
جا برای دست و پا زدن باشه)

(سر بلندی در خور عباس توست
سر بلندت را سرش را می‌بُرند

خواهرت امشب حجابش کامل است
عصر فردا معجرش را می‌بَرند

لحن قران خواندن امشب حسین
با صدای عصر تو تغییر کرد

احتمالش هست بین جر و بحث
نیزه ای در حنجر تو گیر کرد

با سنان کینه ای حرفت شده
مشکلت را زود حل کن بیشتر

امشبی را وقت مانده لا اقل
دخترانت را بغل کن بیشتر

صورتت که تا سحر بر سجده بود
ظهر فردا زیر پای قاتل است

خار هارا از بیابان جمع کن
چون دویدن پابرهنه مشکل است)

(بچه همراته جون من برگرد جون من برگرد
کوفه نا امنه با واسه زن برگرد جون من برگرد)

(عروسکامو بردن تا گفتم نبر زد رو گونه‌ام
یه جوری که هُلم داد بابایی رو گونم

بابا به دادم برس
افتادم از پشت فرس)

(حنا بزارم چشمت میزنن گل من می‌چیننت
حنا نزارم زیر سم ستوران نمی‌شناسنت)

(گریه نکن علی
آروم بگیر رباب

مگه من مادر چند تا پسرم که کشتنت)

(به سینه‌ی احدی تو دست رد نزدی
جواب من رو بده ولدی ولدی ولدی

حسین و احیا کن تو که خوب بلدی
دوباره اذان بگو ولدی ولدی ولدی )

(بیا این مشک، برو عباس
با تو این خیمه پا برجاست
ولی برگرد حسین تنهاست

الی العباس حسین تنهاست)

(می‌دونم باید بری هی می‌خوام بگم‌ برو
چحوری من می‌تونم ول کنم آعوش تو رو

عشق زینبی حسین‌...)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش