علی شور شیدایی من
2932
65
- ذاکر: میثم مطیعی
- سبک: زمینه
- موضوع: امیرالمؤمنین (ع)
- مناسبت: شهادت امیرالمومنین علیه السلام
- سال: 1401
علی شور شیدایی من، نجف شهر رویایی من
مرا خواندی و آخر، سرآمد شکیبایی من
مولای تنهای بی یارو یاور علی جان
تفسیر محزون آیات کوثر علی جان
صاحب عزای عزیز پیمبر علی جان
یا مرتضی، مرتضی، مرتضی
ای علی جان علی جان)2
تو هستی حیاة و مماتم
تویی راز صوم و صلاتم
شده عشقت از واجباتم
تو دادی به من لیاقت
تا زندهام دم به دم بی قرار تو باشم
تا در غم فاطمه غمگسار تو باشم
تا نوحهخوان بیشمار تو باشم
(مولای مظلوم من یا علی یاعلی جان)2
شده نام تو اعتبارم، به جز تو امیری ندارم
الهی چو ابر بهاران برایت ببارم
میمیرم آقا اگر روزی از تو نخوانم
ای وای اگر قدر این عاشقی را ندانم
مدیونم آقا اگر با ولایت نمانم علی جان
(مولای مظلوم من یا علی یاعلی جان)2
مرام مدینه عجیبه پر از مردم نانجیبه
بمیرم که حیدر غریبه
شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیامبر
شهری که با نام زیبای او شد معطر
دیگه نمیده جواب سلامی به حیدر
(یا فاطمه، فاطمه، فاطمه جان یازهرا)2
توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب
مدینه شده روضهخون و پریشونه امشب
روضه میخونه برای غروب مدینه
میگه که اون روز یه نامردی از روی کینه
طوری زده که تا چشمای مادر دیگه نبینه
به والله غریبی همینه
یا فاطمه فاطمه فاطمه جان یازهرا...
مرا خواندی و آخر، سرآمد شکیبایی من
مولای تنهای بی یارو یاور علی جان
تفسیر محزون آیات کوثر علی جان
صاحب عزای عزیز پیمبر علی جان
یا مرتضی، مرتضی، مرتضی
ای علی جان علی جان)2
تو هستی حیاة و مماتم
تویی راز صوم و صلاتم
شده عشقت از واجباتم
تو دادی به من لیاقت
تا زندهام دم به دم بی قرار تو باشم
تا در غم فاطمه غمگسار تو باشم
تا نوحهخوان بیشمار تو باشم
(مولای مظلوم من یا علی یاعلی جان)2
شده نام تو اعتبارم، به جز تو امیری ندارم
الهی چو ابر بهاران برایت ببارم
میمیرم آقا اگر روزی از تو نخوانم
ای وای اگر قدر این عاشقی را ندانم
مدیونم آقا اگر با ولایت نمانم علی جان
(مولای مظلوم من یا علی یاعلی جان)2
مرام مدینه عجیبه پر از مردم نانجیبه
بمیرم که حیدر غریبه
شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیامبر
شهری که با نام زیبای او شد معطر
دیگه نمیده جواب سلامی به حیدر
(یا فاطمه، فاطمه، فاطمه جان یازهرا)2
توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب
مدینه شده روضهخون و پریشونه امشب
روضه میخونه برای غروب مدینه
میگه که اون روز یه نامردی از روی کینه
طوری زده که تا چشمای مادر دیگه نبینه
به والله غریبی همینه
یا فاطمه فاطمه فاطمه جان یازهرا...
نظرات
نظری وجود ندارد !