علی رو خونه خراب نکن نرو زهرا اینقدر نگاه نکن میخ درو زهرا انگاری خداروشکر بهتری خانومم فضه گفت جارو زدی باز خونه رو زهرا با این نفسات آتیشم نزن آخرم بهم نگفتی چی دیده حسن پیرم میکنه فکر رفتنت این خونه دیگه خونه نمیشه برا من علی رو تنها نزار با غصههاش نرو زهرا یه کمی به فکر این بچهها باش نرو زهرا ببین میتوانی بمانی بمان عزیزم تو خیلی جوانی بمان