علمت خاصه عطر عود عربی حرمت خاصه

علمت خاصه عطر عود عربی حرمت خاصه

[ حسن عطایی ]
علَمت خاصه
عطر عود عربیِ حرمت خاصه
بِین شاعرا چقدر محتشمت خاصه

دلمو برده
خنکای حرمت به صورتم خورده
خوش‌‌به‌حال اون کسی که تُو حرم مُرده

سلام، همه‌ی دار و ندار من
می‌دونم به غیر تو حسین
نمیاد کسی به کار من

سلام، قربونت برم امام حسین
با هزارتا سختی اومدم
جونِ مادرم امام حسین

فدایی داری، چه عاشقایی داری
بمیرم واسه‌ت چه کربلایی داری

ازت ممنونم، خیلی بهت مدیونم
چقدر خوش‌بختم تُو حرمت مهمونم

اباعبدالله، حسین اباعبدالله ... 

پای گهواره‌م
مادرم اسم تو بُرده که دوسِت دارم
مثل مادر پدرم به تو بدهکارم

تا دَمِ مُردن
منو دست هیچ‌کسی غیر تو نسپردن
همه عالَم به خودت پناه آوردن

حسین، به تو مشتاق‌تر از همه‌
من تُو ماه‌های کلِّ سال
عاشق ماه محرّمم

حسین، بی‌تو دنیا جهنمه
هرچی از خوبی‌هات بگم
به همون کربلا کمه

عجب درباری، تو سیّدُ الاحراری
نمی‌شه شب‌های کربلا تکراری

تو داری سایه، روی سرم همسایه
می‌میرم واسه شلوغیِ مشّایه

اباعبدالله، حسین اباعبدالله ... 

شورِ شیرینم
باورم نمی‌شه که ضریح‌ تو می‌بینم
روی فرش حرمت دوباره می‌شینم

دلم آشوبه
هر کجا اسم تو باشه حال من خوبه
اسم زیبای تو رُو دلم طلاکوبه

حرم، خونه‌ی مادریِ منه
به‌خدا که پیرهنِ سیاه‌م
سندِ نوکریِ منه

حرم، عین آرامشه واسه من
من دلم می‌خواد تُو زندگی
به خودت باشه حواسه من

عزیزم آقا، ای همه‌ چیزم آقا
می‌میرم واسه‌ت اشک نریزم آقا

بگردم آقا، دوای دردم آقا
جوونیمو نذرِ روضه کردم آقا

اباعبدالله، حسین اباعبدالله ...

نظرات