محمدحسین حدادیان

عطش

21266
582
(وای از عطش و گرما
یا عمی جیبِ الماء)2

شیرخواره غرق گریه‌اس
تو بغل رقیه‌اس
یه کاری کن داره می‌میره
یه قطره‌ام یه قطره‌اس

عمو مواظب چشمات باش
مراقب دستات باش

سکینه با چه حالی
آورده مشک خالی

(همیشه به حرفت عمل کردی عمو
برو ولی قول بده برگردی عمو)2

وای از عطش و گرما
یا عمی جیبِ الماء
یا فاطمةَ الزهرا
رو لب‌های سقا

خیمه‌ها بی‌پناهن
همدم اشک و آه‌ان
گرفته ماه کربلا با
ضرب عمود آهن

چه روضه‌ها که می‌شه آغاز
چهارهزار تیرانداز

دور شریعه هستن
آبو رو خیمه بستن

(پاشو نذار که ای علمدار وفا
سر حسین تو جدا شه از قفا )2

وای از عطش و گرما
یا عمی جیب الماء

میره به اسارت آه
ناموس آل الله

برای ما دعا کن،
زینب‌تو صدا کن
بگو برو خیمه تمومِ
گوشواره‌ها رو وا کن

نباشی با خیال راحت
میان برای غارت

چیکار کنم بی‌معجر
با خنده‌های لشگر

نذا که دستارو ببندن با طناب
نذا که پامون برسه بزم شراب

همه میان واسه تماشا چه‌کنم؟
تو بازار برده‌فروشا چه‌کنم؟

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش