عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
1183
27
- ذاکر: حسین طاهری
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام جواد (ع)
- مناسبت: ولادت امام جواد علیه السلام
- سال: 1401
عشق گاهی در جدایی گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بندهی سلطانی اش
بنده نه، قربانی، قربانی، قربانیاش
مهربانی که تمام مهربانان فانیاش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانیاش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه جام کاسههای حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی میکند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوهی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگیها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر
میخورد باب المراد خانهات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
آمد گلی که مظهر الله اکبر است
عالیجناب حضرت شهزاده علی اصغر است
هر آینه تلألوء نور است این پسر
انگار کودکی علمدار لشگر است
ارباب زادهای که کرم هم گدای اوست
کامل مشخص است که از نسل حیدر است
باران رحمت آمد و شوقش نصیب ماست
بیخود که نیست صحن دو چشمانمان تر است
سوم علی رسید و پدر سربلند شد
این خانه از تمام جهان پر علیتر است
(اصلا کسی که زندگیاش بیعلی بود
گر مجتهد شود بهخداوند کافر است)۲
آن آیهی الهی که تمام فقه دخیل بسته بر در او
عشق خواهر است
هی میکند نگاه به گهوارهاش رباب
میگوید این عزیز دلم جان مادر است
وقتی که بزرگتر شدی یاد میدهم
با یاعلی بلند شو که نور داور است
هی پیش من قدم بزن و هی برو، بیا
این حس مادرانه چه شیرین و خوشتر است
داماد میشوی و منم صاحب عروس
آن لحظههای پر شعف وای محشر است
اما یارب امید کسی رو نکن تو ناامید
(وای از دل رباب که دلخوش به اصغر است)۲
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر امّا دو عالم بندهی سلطانی اش
بنده نه، قربانی، قربانی، قربانیاش
مهربانی که تمام مهربانان فانیاش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانیاش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس : مشهد ؛ حرم ؛ پشت درِ باب الجواد
عرشیان هستند در مهمان سرای حضرتی
در صف خدمت گذاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه جام کاسههای حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی می کند
بعد دعبل میرسد اُرجوزه خوانی میکند
ای زمین از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین
ای دل غمگین امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان باب المرادت آمده
میوهی قلبت دل آرامت جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکل گشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگیها آفتاب من شدی
تو قسم های همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر
میخورد باب المراد خانهات در ، بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
آمد گلی که مظهر الله اکبر است
عالیجناب حضرت شهزاده علی اصغر است
هر آینه تلألوء نور است این پسر
انگار کودکی علمدار لشگر است
ارباب زادهای که کرم هم گدای اوست
کامل مشخص است که از نسل حیدر است
باران رحمت آمد و شوقش نصیب ماست
بیخود که نیست صحن دو چشمانمان تر است
سوم علی رسید و پدر سربلند شد
این خانه از تمام جهان پر علیتر است
(اصلا کسی که زندگیاش بیعلی بود
گر مجتهد شود بهخداوند کافر است)۲
آن آیهی الهی که تمام فقه دخیل بسته بر در او
عشق خواهر است
هی میکند نگاه به گهوارهاش رباب
میگوید این عزیز دلم جان مادر است
وقتی که بزرگتر شدی یاد میدهم
با یاعلی بلند شو که نور داور است
هی پیش من قدم بزن و هی برو، بیا
این حس مادرانه چه شیرین و خوشتر است
داماد میشوی و منم صاحب عروس
آن لحظههای پر شعف وای محشر است
اما یارب امید کسی رو نکن تو ناامید
(وای از دل رباب که دلخوش به اصغر است)۲
نظرات
نظری وجود ندارد !