عارضم خدمتت که ای یارم

عارضم خدمتت که ای یارم

[ محمدحسین حدادیان ]
عارضم خدمتت که ای یارم
من به خال لبت گرفتارم

آنقدر از تو هرکجا گفتم
یک حسینیه‌ام که سیارم

پرچمت را بدوش من بسپار
فرض کن خشت‌ روی دیوارم

به گنه‌کاری‌ام نگاه نکن
مرد و مردانه دوستت دارم

به همه گفته‌ام رفیق تو ام
به بقیه نگو که سربازم

گرچه گریه برای مرد بد است
مثل زن در غم تو می‌بارم

بعد تو بد گذشت بر زینب
زخمیه داغ کوچه بازارم

نظرات