شب و روزای محرم، وقتی از راه میرسه شور و غوغایی میفته، تو دل سینه زنا هرکی یک گوشهی کارو میگیره تا که یه وقت نکنه روی زمین بمونه کارِ روضهها یکی با گریه داره، چایی رو دم میکنه یکی راهِ کوچه رو پُر پرچم میکنه این روزا یه جور دیگه میشه هوای نوکرت مثل اسپندِ رو آتیشه هوای نوکرت یکی اما، تک و تنها، توی خیمه، بین صحرا شالِ ماتمو میبنده، با چشایی مثل دریا گریه میکنند ملائک، وقتی گریه میکنه آخه گفته میشینم، پا روضههای سقا العجل بقیة الله، بعدِ هر سینه زنی خدا رو قسم میدم پا روضههای سقا