شاد کن جان من که غمگین است

شاد کن جان من که غمگین است

[ سیدمهدی حسینی ]
شاد کن جانِ من که غمگین است
رحم کن بر دلم که مسکین است
نجفِ اوّلم به دل گفتم
آن‌که شامت کند سحر این است

ای جانِ عالم قربانِ سلطانِ ایوانِ نجف
عاشق شد هر کس در عمرش شد یک‌ بار مهمانِ نجف

حسرت انبیاء شأنِ والای دربان نجف
فردوس بَرین نجف، قلب زمین نجف
ای قبله‌گاه حضرتِ روحُ‌الامین نجف

یا علی مددی...

عشق حیدر تمامیِ دین است
گفتن از او چقدر شیرین است
هر کسی که عدوی حیدر شد
مستحقّ عذاب و نفرین است

فاتح هر جنگ و پیکار، شمشیرِ برّان علی
فخر هر صیدی این باشد، صیّادش دستانِ علی
خیبر و خندق و صفّین، مغلوبِ طوفانِ علی

ای شیر خدا علی، ای مقتدا علی
تیغت همیشه در همه جا رَه‌گشا علی
در وصف تو خدا خوانده لافَتی علی

یا علی مددی...

شاد کن جانِ من که غمگین است
رحم کن بر دلم که مسکین است
نجفِ اوّلم به دل گفتم
آن‌که شامت کند سحر این است

وقت مردن وصال شیرین است
وصل تو آرزوی دیرین است
روی بنما تا نظاره کنم
کارزوی من از جهان این است

یَمُت یَرَنی خواندی و از شوقش دل در شعف است
شیعه‌ تا لحظه‌ی مرگش در راه تو جان به کف است
مأمن روح هر شیعه بی‌تردید شهر نجف است

ای جانِ جهان علی، ای بی‌کران علی
روز قیامت اسم تو خطّ امان، علی

یا علی مددی...

نظرات