سفرکرببلا حاصلش رنج وبلاست

سفرکرببلا حاصلش رنج وبلاست

[ روح الله رحیمیان ]
(سفر کرب وبلا، حاصلش رنج وبلاست
خطبه‌خوان نهضتش، دختر شیرخداست)۲

سیدی یا مظلوم، یا اباعبدالله …

در ره کوفه و شام، دختری محزون است
از جفای اشقیا، قلب پاکش خون است

دیدگانش تره غم، پای او مجروح است
دست او زخمیِ کین، خسته جان وروح است

در زمین کربلا، شور و غوغا برپاست
پیکر خون خدا، زخمی تیغ بلاست

عترت مولا را، به اسارت بردند
هستی خرگَه را، همه غارت بردند

(قبله‌گاه ما بُوَد، خال ابروی حسین
مرکز دارالشِفا، خاک بین‌الحرمین)۲

عاقلا توی دلم، عشق یه خونین بدنه
من غلام روسیاشم، اونم ارباب منه

یه غمه که تا ابد، قلبمو آتیش میزنه 
این که من کفن دارم، ارباب من بی‌کفنه

کفنم رو کاشکی از، پرچم تو می‌بریدن
یا پیرهن مشکی‌مو، روی کفنم می‌کشیدن

بعد مرگم بنویسید که عاشق بوده است
از جهانی به خدا، رانده و فارغ بوده‌است

ننویسید ز نام و ز نشانی همه‌ام
بنویسید غلام پسر فاطمه‌ام

همه گویند که از عشق تو دل بر گیرم
ترک روی تو کنم، دلبر دیگر گیرم

بعد صدسال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم، زندگی از سر گیرم

بر مشامم جان زده، عطر بین‌الحرمین
یک نمازی بخونم، زیر گنبد حسین

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم، ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل، قبر شهید کربلا

انا علی ابن حسین...

نظرات