سفارش سلطانه که اشک بریزم واست

سفارش سلطانه که اشک بریزم واست

[ حسن عطایی ]
سفارشِ سلطانه، كه اشک بريزم واست
من اين‌قدَر می‌بارم، تا جون بدم تُو روضه‌ت

امام رضا فرموده: كه ذبح شدی آقاجان
شبيهِ يک قربانی، ولی غريب و عطشان

لعنت، به حصينِ ابنِ تميم
كه به لب‌های خشكت آقا تيرِ جفا زد
لعنت، به شمر بی‌حيا
با دوازده ضربه می‌زد اما از قفا زد

يا صاحبَ الزمان
گريه می‌کنی برای لبِ خشکِ عطشان
يا صاحبَ الزمان
همه می‌زدن ولی امان از زخمِ سنان

آه یا جدّاه ... 

امام رضا فرموده: كه زخم شده پلک من
برای داغ جدَّم، كه غارتش می‌كردن

برات بميرم آقا، كه با لبای تشنه
دعا می‌كردی ما رو، ولی به زير دشنه 

لعنت، به اَخنسِ ملعون
كه به غارت برد عمامه‌ت رو از سرت آقا
لعنت، به اسحاقی كه
برده پيراهن تو به غارت ای عزيزِ زهرا 

يا صاحبَ الزمان
گريونی كه لشكر اومد همه هلهله‌كنان
يا صاحبَ الزمان
پيش پيرِمرد قد خميده‌ی كُشته‌جوان
 *
امام رضا فرموده با اشک چشم به ريّان
كه رفت تن جدِّ من، به زير سُمِّ اسبان

تو مقتلا آوردن، كه قلب تو آزردن
هنوز تو زنده بودی، هجوم به خيمه‌ت بردن 

لعنت، به حارثِ نوقل
كه زده آقا تازيونه بر تنِ زینب
لعنت، بر اِبنِ مالک
كه با نُه‌تا ديگه روی تو دوونده مركب

با اشک، می‌گم لعنِ سنان
كه زده نيزه پشتِ نيزه تُو دهن تو

يا صاحبَ الزمان
بميرم كه گريه می‌كنی برای عمه جان
يا صاحبَ الزمان
عمه زينب و زدن با تازيونه بی‌امان

نظرات