سر سفره‌ی افطار

سر سفره‌ی افطار

[ حسن رضاقلی ]
سر سفره‌ی افطار دست رو سینه می‌ذارم
من با این سلام آقا با تو عالمی دارم

سر سفره‌ی افطاار حال من پریشونه 
حالمو کسی غیر از مادرت نمیدونه

من بمیرم هیچکی باهات یار نبود
ساعت سه که وقت افطار نبود

وا می‌کنم روزه‌تو با نیزه‌ها
هیچکی شبیه تو گرفتار نبود

سید المظلوم، سید العطشان
هم گرسنه بودی و هم تشنه هم تنت عریان

سید الغریب، سید المذبوح
پیش چشم خواهرت تو گودال افتادی مجروح

همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه

سید مظلوم حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم

نظرات