سرو برد خنجرو برد
1577
17
- ذاکر: کربلایی نریمان پناهی
- سبک: شور
- موضوع: عصر عاشورا - قتلگاه
- مناسبت: شهادت حضرت زینب (ع)
- سال: 1401
سرو برد خنجرو برد
چشم دلش سیر نشد
هدیهی مادر و برد
از حرم معجر و برد
چشم دلش سیر نشد دوباره اومد
پیاده رفت از گودال سواره اومد
حوالی غروب میون خیمهی تو
برای غارت یه گوشواره اومد
ای عمو این ساربون
با دست خالی نرفت از دل دریای خون
با دست خالی نرفت این شمر دون با دست خالی نرفت
با دست خالی نرفت شر به پا کرد
سر تو رو پیش زینب از تن جدا کرد
دم غروبی جلو چشم رقیه
تن پر از نیزه تو رو رها کرد
گرگ های بیابون ریختن رو سر تو
بد جوری بهم ریختن وضع پیکر تو
نشنیدن صدامو ضجه میزدم هی
میزد رو رگات با خنجر پیاپی
اومدم تو قتلگاهت اما
تو رو میزدن یه مشت نامردا
به زمین خوردن من خندیدن
هیچ حیا نکردن این بی رحم ها
چشم دلش سیر نشد
هدیهی مادر و برد
از حرم معجر و برد
چشم دلش سیر نشد دوباره اومد
پیاده رفت از گودال سواره اومد
حوالی غروب میون خیمهی تو
برای غارت یه گوشواره اومد
ای عمو این ساربون
با دست خالی نرفت از دل دریای خون
با دست خالی نرفت این شمر دون با دست خالی نرفت
با دست خالی نرفت شر به پا کرد
سر تو رو پیش زینب از تن جدا کرد
دم غروبی جلو چشم رقیه
تن پر از نیزه تو رو رها کرد
گرگ های بیابون ریختن رو سر تو
بد جوری بهم ریختن وضع پیکر تو
نشنیدن صدامو ضجه میزدم هی
میزد رو رگات با خنجر پیاپی
اومدم تو قتلگاهت اما
تو رو میزدن یه مشت نامردا
به زمین خوردن من خندیدن
هیچ حیا نکردن این بی رحم ها
نظرات
نظری وجود ندارد !