سرمو رو خاک صحرا میذارم باز به یاد اون مزارِ بی نشون مادر آبی و آیینهی نور میباره برا غم تو آسمون گفتم آسمون و دلتنگ شدم دوباره غصه نشست توی صدام اومدم بازم برای درد دل از ته دلم میگم: مادر سلام سلام آسمون نیلیِ علی رنگ شب از غم تو حکایتی آخرین امید روز آخری اولین شهیدهی ولایتی دستتو وقتی به پهلو میگیری تو جهان غصه تلاطم میکنه آسمون با این بزرگی همیشه پای شأنت خودشو گم میکنه گفتم آسمون و دلتنگ شدم دوباره غصه نشست توی صدام اومدم بازم برای درد دل از ته دلم میگم: مادر سلام با تو قلب سرد و طوفانیِ عشق خو گرفته به غم آرام شده بی نشونی مثل تو یه نعمته قسمت شهیدِ گمنام شده (میدونم دعای خیرت همیشه حافظ این نهضت و این عَلمه نگاه محبتت به غربتِ امروز مدافعان حرمه) 2